Faculty - دانشکده دامپزشکی
Assistant Professor
Update: 2024-11-21
Seyed Masoud Zolhavarieh
Faculty of Veterinary Medicine / Department of Clinical Sciences
Master Theses
-
تاثير ظرفيت آنتي اكسيدان تام بدن با استفاده از ويتامين E بر الگوي بيان ژن هاي التهابي و التيامي در بيماري ليشمانيوز جلدي در مدل موش BALB/c
مجتبي يوسفي 2021در اين مطالعه به منظور بررسي اثر تغييرات ظرفيت آنتي اكسيداني تام بدن بر تغييرات بيان الگوي ژنهاي پيش التهابي و التيامي تعداد 105 سر موش BALB/c در 7 گروه آزمايش قرارداده شد كه به ترتيب شامل:گروه اول، موش هاي سالم،گروه دوم، موش ها مبتلا به ليشمانيوز شدند و درمان با تزريق زير جلدي گلوكانتيم انجام گرفت. در گروه سوم ابتدا ظرفيت آنتي اكسيدان تام بدن بالا برده شد (ويتامين E تزريق شد) و پس از افزايش ظرفيت آنتي اكسيدان تام بدن به ليشمانيوز مبتلا شدندو درمان نيز انجام گرفت. درگروه چهارم، ابتدا مبتلا به ليشمانيوز شدند سپس آنتي اكسيدان تزريق شد و درمان نيز انجام گرفت. گروه پنجم و ششم، به ترتيب موش هاي گروه سوم و چهارم را شامل مي شود با اين تفاوت كه در اين گروه ها درمان صورت نگرفت. در گروه هفتم، فقط ظرفيت آنتي اكسيدن تام بدن با تزريق ويتامين E افزايش يافت. در زمان بروز اولين زخم (حدوداً روز 31)، تعداد 5 سر از هر گروه نمونه برداري شد (خون، پوست و طحال) و در روز 10-7 نيز 5 سر از هرگروه نمونه برداري شد و در زمان بهبودي نيز از 5 سر از هرگروه نمونه گرفته شد. نحوه نمونه برداري نيز به اين صورت بود كه ابتدا حيوان بيهوش شده سپس بلافاصله خون گيري انجام مي شد و به روش جراحي نمونه پوست اخذ مي گرديد، نمونه برداري و عكاسي پوست و زخم نيز به صورت قرار دادن يك شاخص يك سانتي متري كنار زخم و عكس برداري از فاصله مناسب انجام مي شد. از نمونه هاي خون و نمونه هاي بافتي(پوست) به روش PCR جهت بررسي الگوي بيان ژن هاي التيامي و التهابي استفاده شد. نمونه هاي پوست جهت بررسي هيستوپاتولوژي در فرمالين بافر 10% به آزمايشگاه مربوط ارسال شد. نتايج اين مطالعه نشان داد كه انگل ليشمانيا باعث عدم بيان ژنهاي التهابي مي شود و همين امر منجر به روند كند التيام زخمها خواهد شد همچنين با استفاده از داروي گلوكانتيم مجدداً بيان ژنهاي التهابي و التيامي از سر گرفته مي شد و استفاده از و يتامين E براي بالانگه داشتن ظرفيت آنتي اكسيدان تام بدن، اگر قبل از بروز بيماري باشد منجر به كاهش وخامت بيماري مي شود و اگر همراه با ساير درمانهاي متعارف باشد به بهبود زخمها و شكل نهايي زخم كمك مي كند.
Thesis summary
-
جستجوي مولكولي بارتونلا در گربه و سگ و ناقلين بندپا در شهرستانهاي همدان و كرمانشاه
زهرا شمشيري 2021گونه هاي جنس بارتونلا باكتريهاي بيماريزاي كم تر شناخته شده اي هستند كه طيف وسيعي از حيوانات اهلي، وحشي و همچنين انسانها را آلوده ميكنند. در حال حاضر بيماري زايي حداقل 17 از 40 گونه/زيرگونه از اين باكتري ها در انسان و حيوانات شناخته شده است. اما علي رغم اينكه عفونت هاي بارتونلايي از عوامل بيماريزاي مشترك بين انسان و دام ميباشند، اطلاعات محدودي در مورد ميزان فراواني و انواع گونههاي آلوده كنندهي سگها و گربهها در ايران وجود دارد. اين مطالعه با هدف شناسايي مولكولي گونههاي مختلف بارتونلا در سگها و گربهها و ناقلهاي بندپاي آن ها در شهرستانهاي همدان وكرمانشاه انجام گرفت. DNA ژنوميك خون 100 قلاده سگ شامل سگهاي خانگي، خياباني و پناهگاهي شهرستانهاي همدان (45 قلاده سگ) و كرمانشاه (55 قلاده سگ) و نيز 87 قلاده گربه شهرستانهاي همدان (26 قلاده گربه) و كرمانشاه (61 قلاده گربه) از هر دو جنس ماده و نر استخراج شد. همچنين DNA ژنوميك 25 كك كتنوسفاليدس كنيس، 6 كك پولكس ايريتانس و 12 كنه ريپيسفالوس سنگويينئوس كه از 9 سگ آلوده جمع آوري شده بود استخراج شد. نمونه ها با استفاده از PCR معمولي جهت شناسايي قطعاتي از ژن هاي ITS، rpoB و gltA اختصاصي جنس بارتونلا بررسي شدند. درنهايت توالي نوكلئوتيدهاي نمونه هاي مثبت مورد آناليز فيلوژنتيكي قرار گرفتند. از 100 قلاده سگ بررسي شده تعداد 14 قلاده سگ (10 قلاده از همدان برابر 2/22 درصد جمعيت مورد مطالعه و 4 قلاده از كرمانشاه برابر 2/7 درصد) و از 87 قلاده گربه ي بررسي شده تعداد 9 قلاده گربه (1 قلاده از همدان برابر 84/3 درصد و 8 قلاده از كرمانشاه برابر 11/13 درصد) آلوده به گونههاي بارتونلا گزارش شدند. نتايج توالييابي نشانگر آلودگي به بارتونلا وينسونياي تحتگونه برخوفياي و كانديداتوس بارتونلا مريوكسياي در سگها و آلودگي به بارتونلا هنسله و بارتونلا كلاريژيه در گربههاي هر دو منطقه بود. هيچيك از نمونههاي كك آلوده تشخيص داده نشدند اما يك كنه ريپيسفالوس سنگويينئوس از يك سگ كه فاقد آلودگي در خون خود بود واجد DNA بارتونلا تشخيص داده شد. نتايج مطالعه ي حاضر نشان داد كه سگها و گربههاي همدان و كرمانشاه آلوده به گونههاي مختلف زئونوتيك بارتونلا هستند كه اهميت اين بيماري را در منطقه مشخص ميكند. كنترل موثر انگلهاي خارجي، معاينه منظم سگها و گر
Thesis summary
-
تأثير آسيب كبدي تجربي بر عفونت ناشي از ليشمانيا در موش آزمايشگاهي
2021ليشمانيوزيس از بيماري هاي انگلي شايع در مناطق گرمسيري و نيمه گرمسيري جهان بوده و تهديدي براي سلامت عمومي محسوب مي شود. كشور ما نيز يكي از مناطق اندميك ليشمانيوزيس پوستي در جهان مي باشد. عامل بيماري ليشمانيوزيس پوستي تك ياخته اي از راسته كينتوپلاستيدا، و در ايران عمدتاً ليشمانيا ماژور (نوع روستايي) و ليشمانيا تروپيكا (نوع شهري) مي باشد. عامل بيش از 80% موارد ليشمانيوزيس در ايران ليشمانيا ماژور و ناقل بيماري پشه خاكي ماده از جنس فلبوتوموس است. عفونت انگل بر ارگان هاي مختلف بدن از جمله كبد تأثير مي گذارد. اين ارگان يكي از اندام هاي حياتي بدن است كه در متابوليسم اسيدهاي آمينه، كربوهيدرات ها، ليپيدها، داروها و نيز سم زدايي، سنتز پروتئين ها، توليد صفرا و جذب مواد غذايي نقش عمده دارد. در اين مطالعه تأثير آسيب كبد تجربي بر روي عفونت ناشي از ليشمانيا ماژور در موش هايBalb/c مورد بررسي قرار گرفت. روش كار: تعداد شش گروه 10 تايي موش ماده انتخاب شده و از نمونه كشت پروماستيگوت انگل ليشمانيا ماژور استاندارد (MRHO/IR/75/ER) به چهار گروه ليشمانيا، ليشمانيا/گلوكانتيم، ليشمانيا/گلوكانتيم/تتراكلريدكربن، و ليشمانيا/تتراكلريدكربن به داخل پوست ناحيه قاعده دم تزريق گرديد. پس از ايجاد زخم پوستي، آسيب كبدي به وسيله تزريق داخل صفاقي تتراكلريدكربن به گروه هاي ليشمانيا/گلوكانتيم/تتراكلريدكربن، ليشمانيا/تتراكلريدكربن، و تتراكلريدكربن ايجاد شد. درمان با تزريق عضلاني داروي گلوكانتيم به گروه هاي ليشمانيا/گلوكانتيم، و ليشمانيا/گلوكانتيم/تتراكلريدكربن انجام گرفت. تصوير برداري از زخم هاي پوستي بصورت 2 روز در ميان از فاصله 40 سانتيمتري در طول آزمايش انجام شد. در پايان از موش هاي تمام گروه ها نمونه گيري از بافت پوست، كبد و طحال و همچنين خون جهت بررسي هيستوپاتولوژي و ارزيابي فاكتورهاي هماتولوژيك و بيوشيميايي انجام گرفت. نتايج: تزريق تتراكلريدكربن جهت ايجاد آسيب كبدي باعث افزايش معني دار آنزيم هاي كبدي ((ALT, AST, ALP، سطح سرمي گلوكز، كلسترول، تري گليسريد، پروتئين تام، كراتينين، LDH , LDL و HDL نسبت به گروه كنترل شد، ولي افزايش ميزان تري گليسريد و كراتينين نسبت به گروه كنترل معني دار نبود. همچنين ميزان سرمي آلبومين نسبت به كنترل كاهش غير معني دار داشت. بررسي فاكتورهاي هماتولوژيك نشان داد تزريق تتراكلريدكرب
Thesis summary
-
مطالعه ي اثرات درماني نانوداروهاي طراحي شده بر اساس فناوري نانوچيليتينگ براي درمان زخم هاي ناشي از ليشمانيازيس جلدي و سوختگي
الهام بيات 2016ليشمانيوز جلدي يكي از بيماريهاي مهم مشترك بين انسان و حيوان بوده كه توسط تك ياخته ليشمانيا ماژور ايجاد مي شود. اين انگل بوسيله پشه هاي خاكي به انسان منتقل شده و سبب ايجاد ضايعات پوستي در فرد مبتلا مي شود. در ليشمانيوزيس جلدي ماكروفاژها بعنوان اولين سلولهايي كه انگل به آنها وارد شده و سپس بعنوان محل استقرار آن عمل مي كنند .امروزه درمان دارويي بعنوان مهمترين راه مقابله با ليشمانيا مطرح مي باشد گرچه استفاده از دارو موجود در درمان ليشمانيا همواره با مشكلاتي از جمله عوارض جانبي ناشي از اين داروها، هزينه بالا و مقاومت دارويي همراه بوده و سبب شده است كه محققين براي مقابله با اين انگل به دنبال داروهايي جديد تر و با عوارض كمتر باشند .
Thesis summary
-
شناسايي پروفايل بيان ژنهاي پرواينفلاماتوري (پيش التهابي) در زخم هاي ناشي از ليشمانيا ماژور در موش آزمايشگاهي BALB/C
2015چكيده: ليشمانيا ماژور جزو انگلهاي تك ياخته و عامل بيماري ليشمانيوز پوستي به مي باشد. محققان نشان داده اند كه پاسخ ايمني ضد ليشمانيا بستگي به ژنوتيپ ميزبان دارد. هدف از اين مطالعه بررسي الگوي متعارف بيان ژنهاي پيش التهابي در مراحل مختلف ايجاد زخم در بيماري ليشمانيوز جلدي براي ارائه يك چارچوب استاندارد جهت تشخيص مراحل مختلف بيماري و روند بهبود مي باشد. بيان ژنهاي پيش التهابي در نوتروفيلها به عنوان آيينه اي تمام نما در بررسي مراحل مختلف بيماري عمل مي نمايند، براحتي مي توان با نمونه گيري از خون محيطي و بررسي بيان ژنهاي پيش التهابي در نوتروفيلها، روند بيماري و درمان قابل پيگيري است. در اين بررسي، با ايجاد بيماري ليشمانيوز جلدي ناشي از گونه ليشمانيا ماژور در موشهاي BALB\c و سپس نمونه گيري منظم در زمانهاي معين(مرحله ابتدايي، پيشرفت زخم، شروع انقباض زخم و بهبودي) از بافت پوست ، طحال و نوتروفيل ها ميزان بيان ژنهاي سايتوكاينهاي IL-12p35, CCL3, CCL4 ,IL-12p40, TNF-α ,CCL5, IL -1α, IL-1β, INF-Ɣ ,CCR5 بررسي شده و با زخم ناشي از سوختگي مورد مقايسه قرار گرفتند. با توجه به روند بيان ژن در ليشمانيوز مي توان گفت سايتوكاينهاي INF-Ɣ, IL-12, TNF-α از فاكتورهاي مهم و تاثير گذار در پاسخ ايمني مي باشد بطوريكه كاهش بيان اين ژنها باعث ايجاد زخمهاي پيشرفته مي گردد. يافته هاي اين تحقيق نشان مي دهد كه افزايش بيان ژنهاي التهابي در نوتروفيل در موارد مشكوك به ليشمانيا در تشخيص بيماري كمك كننده است.
Thesis summary